نویسنده : ريونيز
۲۶ تیر ۱۳۸۹ 0 نظرات
علاقه جالب شبکه سه به تشکرهای مردمی
تهیه کننده، مجری، کارشناس، میهمان این برنامه چنان از صداوسیما تشکر می کردند که گویی هیچ شبکه دیگری در دنیا جام جهانی را پخش نکرده است. بی اطلاعی از بیرون مرزها و رقبای رسانه ای جای تاسف دارد، زمانی که کشورهای کوچک جام جهانی را از شبکه های خصوصی برای کشورشان پخش کردند و کشورهایی مانند کره جنوبی، ژاپن، ترکیه و یونان از شبکه های دولتی جام جهانی را پخش کردند.
جام جهانی آفریقای جنوبی یک آزمون بزرگ برای رسانه ملی و به طور ویژه شبکه پربیننده سوم سیما به عنوان شبکه جوان و ورزش بود تا با پوشش زنده تمام 64 مسابقه این رویداد و همچنین حواشی آن در قالب برنامههای دیگر، پنجمين دوره تلاش سیما برای پوشش مهم ترین رویداد فوتبال جهان در برنامه ای مستقل با اختصاص حدود 6 ساعت از برنامههای عصر و شب رقم بخورد اما این تلاش با نقدهای فراوانی همراه بود که برخی تلاش کردند، کمرنگ نشانش دهند و عملکرد صدا و سیما در این رویداد بی نقض و بی نظیر جلوه کند اما به طور حتم مرور نقاط ضعف و عیوب این ویژه برنامهها، در کنار تلخ کامی که برای برخی عوامل این برنامهها خواهد داشت، در بهبود عملکرد رسانه ملی برای چنین رویدادهایی از جمله بازیهای آسیایی گوانگ ژو، جام ملتهای آسیا و همچنین جام ملتهای اروپا کمک ویژه ای خواهد کرد.
به گزارش خبرنگار ورزشی تابناک؛ نوروز امسال نخستین بار بود که شبکه سه و شبکه یک در رقابتی جانانه نسبت به جمع کردن نظرات ماشینی مخاطبان خود از سطح شهر در تلاش بودند تا میزان موفقیت خود را مشخص کنند. این رفتار تازه رسانه ای با نزدیک شدن به پایان رقابت های جام جهانی در شبکه سه شدت بیشتری گرفت به حدی که به نظر می رسد، باشگاه خبرنگاران جوان که هنوز فکری برای میکروفن های آماتوری خود نکرده، با تمام توان به جمع کردن مصاحبه های ماشینی اقدام می کند اما آیا با پخش فیلمهایی که حتی یک شهروند از برنامههای صدا و سیما در جام جهانی انتقادی ندارد و همه یکپارچه تعریف میکنند، همه چیز حل میشود و برخی احساس میکنند بهتر از این نمیشود؟! بر این اساس تلاش میشود با نقدی که برگرفته در دیدگاهها و تحلیلهای متعدد هفتههای اخیر است، بیشتر به بررسی این مسئله خواهد پرداخت.
جام جهانی آفریقای جنوبی یک آزمون بزرگ برای رسانه ملی و به طور ویژه شبکه پربیننده سوم سیما به عنوان شبکه جوان و ورزش بود تا با پوشش زنده تمام 64 مسابقه این رویداد و همچنین حواشی آن در قالب برنامههای دیگر، پنجمين دوره تلاش سیما برای پوشش مهم ترین رویداد فوتبال جهان در برنامه ای مستقل با اختصاص حدود 6 ساعت از برنامههای عصر و شب رقم بخورد اما این تلاش با نقدهای فراوانی همراه بود که برخی تلاش کردند، کمرنگ نشانش دهند و عملکرد صدا و سیما در این رویداد بی نقض و بی نظیر جلوه کند اما به طور حتم مرور نقاط ضعف و عیوب این ویژه برنامهها، در کنار تلخ کامی که برای برخی عوامل این برنامهها خواهد داشت، در بهبود عملکرد رسانه ملی برای چنین رویدادهایی از جمله بازیهای آسیایی گوانگ ژو، جام ملتهای آسیا و همچنین جام ملتهای اروپا کمک ویژه ای خواهد کرد.
به گزارش خبرنگار ورزشی تابناک؛ نوروز امسال نخستین بار بود که شبکه سه و شبکه یک در رقابتی جانانه نسبت به جمع کردن نظرات ماشینی مخاطبان خود از سطح شهر در تلاش بودند تا میزان موفقیت خود را مشخص کنند. این رفتار تازه رسانه ای با نزدیک شدن به پایان رقابت های جام جهانی در شبکه سه شدت بیشتری گرفت به حدی که به نظر می رسد، باشگاه خبرنگاران جوان که هنوز فکری برای میکروفن های آماتوری خود نکرده، با تمام توان به جمع کردن مصاحبه های ماشینی اقدام می کند اما آیا با پخش فیلمهایی که حتی یک شهروند از برنامههای صدا و سیما در جام جهانی انتقادی ندارد و همه یکپارچه تعریف میکنند، همه چیز حل میشود و برخی احساس میکنند بهتر از این نمیشود؟! بر این اساس تلاش میشود با نقدی که برگرفته در دیدگاهها و تحلیلهای متعدد هفتههای اخیر است، بیشتر به بررسی این مسئله خواهد پرداخت.
تا پيش از جامجهاني چهاردهم كه در سال1990 (1369) برگزار ميشد، تلويزيون بنا به دلايل اقتصادي و عرفي امكان پخش زنده مسابقات را نداشت و طبيعتاً هنگامي كه پخش زندهاي در كار نباشد چينش تمهيداتي مانند دقايقي قبل از آغاز مسابقه به استقبال آن رفتن و پخش آيتمهايي نظير صحبتهاي كارشناسان درخصوص مسائل فني و تاريخچه تيمها نه اصولاً منطقي بهنظر ميرسيد و نه از جذابيتي براي بينندگان تلويزيوني برخوردار بود اما از آن سال و با خريد دستگاهي كه بعدها به دستگاه تأخير 7ثانيهاي معروف شد (دستگاهي كه، اپراتورهاي سيما را قادر ميساخت ظرف 7ثانيه تصاوير غيرمجاز را رصد كرده و آنگاه روي آنتن پخش زنده بفرستند) علاقهمندان فوتبال از معضل تماشاي با تاخير حساسترين رقابتهاي فوتبالي جهان خلاص شدند و پس از 12سال (يعني درست از جام 1978آرژانتين-1357 شمسي) امكان تماشاي مسابقات همگام با ميليونها بيننده در سرتاسر جهان فراهم شد.
در پنجمین تجربه پخش زنده جام جهانی، تصاویر باکیفیت دریافتی که با تصویربرداری كمپاني سوئيسي اچ بياس به شکل مستقیم در بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران پخش میشد، یکی از مهم ترین جذابیتها و محصول بکارگیری از 30 دوربين برای نمايش رقابتها از زوایای مختلف بود؛ به شکلی که تقریباً هیچ زاویهای از هر دیدار از چشمان مسلح دور نمیماند اما صدا و سیما در قالب برنامه "يك جهان يك جام" كه به سبك و سياق اين يكي دو سال اخير باز هم نام حسين ذكايي (تهيهكننده ويژه برنامه جام ملتهاي اروپا و مجري اخبار ورزشي) به عنوان تهيهكننده گره خورده بود، نتوانست سربلند از پخش مسابقات جامجهاني بيرون بيايد و بهترین بهره برداری را از پخشی که میلیون ها یورو برای ایران هزینه داشته، انجام دهد. در این جام جهانی به لطف برگزاری رقابتها در نیم کره جنوبی و سرمای هوا مشکلات تصویری زیادی پیش نیامد و البته متولیان تاخیرانداز پخش شبکه سه اندکی با مناعت طبع تصاویر را ادیت می کردند، اما جالب بود که دستگاه تاخیرانداز شبکه سه در شب های پایانی دچار نقص فنی شده بود به حدی که وقتی روی کلیپ های آماده شده سوئیچ می شد یک ثانیه قطعی صدا داشت که حتی از چشم و گوش مخاطب عام هم دور نمی ماند، ولی از چشم متخصصان شبکه سه دور ماند!
از دیگر مواردی که شايد در ظاهر به چشم نيايد و به نوعي خردهگيري محسوب شود نام برنامه است كه شباهت بسيار زيادي با ويژه برنامه هفدمين دوره جامجهاني داشت. نام آن برنامه كه در تابستان 81 پخش ميشد «يک دنيا يک جام» بود و بنابراين ميتوان نتيجه گرفت كه در فاصله اين 8 سال كل تنوع و نوآوري گروه ورزش شبكه سه به عنوان متولي اصلي پخش برنامههاي زنده ورزشي تنها در كاربرد يك كلمه جهان به جاي كلمه دنيا بوده است که حتی به زعم برخی نتوانست بازخورد عملکرد صداوسیما در سال 2002 و برنامه مشهور "با جام جهانی" را هم تداعی کند.
دکور ضعیف و فضای تاریک و غیر متوازن با المان های تاریخ مصرف گذشته دهه 60 شمسی نشان داد که برخیبه دلیل همین حمایت های بی حد و حصر و نداشتن رقیب تلاشی برای به دست آوردن متدهای جدید و استانداردهای نوین ندارند و بعضاً مشاهده شد که دکور برخی دیگر از برنامههای رسانه ملی پیرامون جام جهانی که در فضای باز صورت پذیرفته بود، از جذابیت بیشتری برخوردار بود؛ دکوری حقیرانه در استودیویی در ظاهر نه چندان بزرگ که در قیاس با ویژه برنامه لیگ برتر فوتبال ایران نیز قابل توجه نبود و تداعی گر شکوه جام جهانی نبود و یادآور طراحی دم دستی برای مخطبانی بود که بخشی از آنها عملکرد رسانه ملی را میتوانستند با برنامه های تفسیری شبکههای ماهوارهای مقایسه کنند و در این قیاس قطعاً دکور این برنامه گرانقیمت یکی از نمرههای آخر را میگرفت.
بهره گیری از کارشناسان سلیقه ای در این برنامه به حدی واضح بود که در میانه راه برخی افراد فوتبالی به بهانه نداشتن تخصص(!) ترجیح دادند تا در این برنامه نباشند و مجبور به درگیری های حاشیه ای با کارشناسان محبوب نشوند. این نمونه در برخورد منطقی و کلام رک هوشنگ نصیرزاده به خوبی آشکار شد که به جز افرادی مانند محصص و حاج رضایی که استخوان خورد کرده های فوتبالی هستند، برخی با چاشنی رفاقت توانسته اند آنتن گران ترین برنامه تلویزیونی هر چهار سال تلویزیون را در اختیار بگیرند. شاید بتوان این تعبیر را تا حدودی پذیرفت که شبکه سه سالهاست مانند یک کوچه بن بست، افراد مستعد راهی به درونش پیدا نمی کنند و به همین دلیل کارشناسان گسترده و متنوعی ندارد و یا به تعبیر دقیق تر، چندان گرایشی به کادرسازی در حوزه کارشناسی ورزشی نداشته است و همین دایره بسته کارشناسان شکل گرفته اند و از این بدتر آنکه برخی چهره های ورزشی کشورمان برای شبکه های خارجی تفسیر فوتبال می کنند، ولی در تلویزیون کشورشان حتی یادی از آنها نمی شود که با این اوصاف نباید ادعای شایسته سالاری را در دعوت از کارشناسان پذیرفت. نکته جالب انکه شبکههای همسایه از کارشناسان مطرح فوتبال جهان با هزینههای چندصدهزار دلاری استفاده کرده بودند اما این برنامه که میلیاردها تومان هزینه حق پخش به همراه داشت، چنین هزینهای را برای برخورداری از کارشناسی بین المللی انجام نداد.
اجراي برنامه يک جهان يك جام به سبك تمام ويژه برنامههاي فوتبالي اين چندساله برعهده رضا جاوداني بود كه البته نبايد از برخي ويژگيهاي مثبت او همچون خوشرويي و به هر حال تجربهاي كه ظرف حدود 13سال اجراي زنده برنامههاي ورزشي كسب كرده بهآساني گذشت اما واقعيت اين است كه بسياري از بينندگان جاوداني را بهعنوان مجري تخصصي فوتبال نميشناسند. جاوداني هم مجري برنامه «دايره طلايي» يعني برنامه تخصصي ورزش كشتي است، هم بهعنوان مجري برنامه «مردان آهنين» در ورزش بدنسازي حضور دارد و هم ميخواهد مجري تخصصي برنامههاي فوتبالي باشد. طبيعي است كه بيننده تلويزيوني چنين تناقضي را برنميتابد و وزن و جايگاه جاوداني را در حد و اندازه مجري ثابت و يگانه ويژهبرنامه مهمترين رويداد فوتبالي جهان نميداند. بهراحتي و دست كم براي تنوع هم كه شده ميشد از مجريان كاركشتهاي كه سابقه فوتبالي آنها بر كسي پوشيده نيست و در عين حال پيشينه اجراي تلويزيوني بسيار بيشتري هم از جاوداني دارند استفاده كرد تا شرايط كيفي برنامه از شكل خستهكنندهاي كه در طول جام داشت بالاتر برود.
از دیگر نقاط قابل تامل گزارشگران بودند که به زعم برخی نمیتوان از اشتباهات مکرر برخی از ایشان گذشت؛ به خصوص وقتی گزارشگری نام کاپیتان یک تیم را بارها اشتباه میگوید و از ورزشگاه يادگار امام در تبريز سخن ميگويد تا حرفهاي مارادونا قبل از بازی و یا میزان اندازه دور ران بازیکن را نشانه قدرت بالای بدنی می داند، اما خبری از گزارشكردن فوتبال در لحظههای حساس نيست یا وقتی گزارشگری موقع باخت تیمهای پرطرفدار جام، با تسمخر تیم بازنده میلیونها طرفدار را مملو از عصبانیت میسازد. به قولی اول از همه بايد از اين سؤال شروع كرد كه آيا يك گزارشگر فوتبال يك مفسر است؟ يك محقق است؟ يك صفحه جستوجوي گوگل با سرعت بالاست؟ يك طرفدار پروپاقرص يكي از دو تيمي است كه گزارش ميكند؟ يك آناليزكننده حركات تيمي است؟! شايد بايد پاسخ داد بله يك گزارشگر فوتبال تا حدودي بايد مفسر، محقق، صفحه جستوجوگر، طرفدار و آناليزكننده باشد. شايد بتوان گزارشگري فوتبال را مثل يك پس زمينه موسيقي فيلم به شمار آورد. يك گزارش بد مثل يك ساز ناكوك است وسط يك فيلم هيجانانگيز.
يكي از نكات مثبت برنامه، پخش آيتمهايي به نام آشنايي با كشورها بود كه دقيقاً پيش از آغاز مسابقه هر كشور شركتكننده در جام روي آنتن ميرفت و علاوه بر جذابيت ذاتي بعد آموزشي هم براي بينندگان داشت و بينندگاني كه سالها بود تنها نام كشورهاي گمنام و كوچك آمريكاي لاتين يا جنوبي را شنيده بودند، حالا با موقعيت دقيق جغرافيايي و وضعيت سياسي و اجتماعي آنها هم آشنا ميشدند اما متأسفانه سيما در پخش اين آيتم هم زيادهروي كرد و آنقدر و در بازيهاي متعدد و حتي در داوري پس از پايان بازي اينگونه آيتمها را پخش كرد كه ديگر نهتنها جذابيتي نداشتند بلكه به عناصري كسلكننده براي مخاطبيني كه در انتظار شنيدن بحثهاي كارشناسي بودند بدل شده بود. انگار كه تهيهكنندگان تلويزيون دلشان نميآمد برنامهاي را كه چند ساعتي براي ساخت آن زمان صرف شده تنها يكي دو بار روي آنتن بفرستند.
در اين جام خصوصا در رقابتهاي مراحل پاياني، حجم وسيع تبليغات بازرگاني مانند هميشه آزاردهنده بود و در شرايطي كه در مراحل مقدماتي جام در ميان دو نيمه علاوه بر سيل بي وقفه پيامهاي بازرگاني حداقل چند دقيقه بحث كارشناسي هم پخش ميشد در بازيهاي حساس پاياني، سيما به جاي افزايش اين دقايق كه طبعاً به افزايش رضايت مخاطبين از عملكردش منجر ميشد يكباره پخش نقدهاي بين دو نيمه را قطع كرد و تا ميتوانست تبليغات بازرگاني به خورد مخاطب بخت برگشته داد. البته يكي ديگر از شاهكارهاي سيما نحوه پخش نوار تبليغاتي پايين تصوير بود كه در اين جام هم اين نوار مزاحم بزرگتر شده بود و هم به ميانههاي تصوير آمده بود تا مشاهده تبليغ يك محصول بازرگاني به جاي مثلاً دريبلزدنهاي مسي اعصاب بينندگان را بيش از اندازه خرد و متلاشي كند. چنين سياستهايي براي سازماني كه هم بودجه بالايي دارد و هم درآمد نجومي از محل تبليغات تلويزيوني، چندان زيبنده نيست و به نوعي نقضغرض بهحساب ميآيد؛ انگار كه واحد بازرگاني يك سازمان در حال خنثي كردن تلاشها و رايزنيهاي چند ماهه يك واحد ديگر سازمان براي پخش زنده رقابتي تا اين اندازه مهم است.
در انتها نیز تهیه کننده، مجری، کارشناس، میهمان این برنامه شب آخر چنان از صداوسیما تشکر می کردند که گویی هیچ شبکه دیگری در دنیا جام جهانی را پخش نکرده و از همه بدتر رضا جاودانی با تاکید به پخش نشدن این بازیها در حاشیه خلیج فارس و بسیاری از کشورها بی اطلاعی خودش یا القای پشت صحنه را به نمایش گذاشت. بی اطلاعی از بیرون مرزها و رقبای رسانه ای جای تاسف دارد، زمانی که کشورهای کوچکی مانند آذربایجان، ارمنستان و قبرس جام جهانی را از شبکه های خصوصی برای کشورشان پخش کردند و کشورهایی مانند کره جنوبی، ژاپن، ترکیه و یونان از شبکه های دولتی خودشان جام جهانی را پخش کردند. در این میان به دلیل قدرت رسانه ای الجزیره اسپورت در خاورمیانه و کشورهای عربی چرا باید تلویزیون های دولتی این کشورها از بودجه عمومی خود هزینه سنگین پخش جام جهانی کنند؟ شاید دوستان محترم خبر نداشته اند که تماشای جام جهانی در کنار الجزیره اسپورت آن هم با چاشنی 3D و با دو شبکه اختصاصی تنها 100 دلار هزینه داشته است، که برای مردم متمول حاشیه خلیج فارس رقم زیادی نیست!
اما نکته بسیار جالب در این میان کارکرد تلویزیون دولتی ترکیه بود که نمایندگان و گزارشگران خود را با وجودی که تیم ترکیه در جام جهانی نبود، به آفریقای جنوبی اعزام کرده و برنامه های مفصلی را از یک هفته پیش از جام شروع و تا پایان ادامه داد، حال آنکه ایران به هر دلیل خبرنگاری به جام جهانی نفرستاد و تا انتهای جام جهانی نیز جز خبرنگار غیرفوتبالی واحدمرکزی خبر، تلاش نشد گزارشگری راهی آفریقای جنوبی شود و گزارشهای زنده از این شهرها برای بینندگان ایران تهیه شود. ترک ها برای جذب مخاطبان بیشتر در منطقه اوراسیا، خاورمیانه و حتی شرق اروپا، تصاویر یکی از سیگنال های دریافت ماهواره ای خود را در ماهواره ترک ست، بدون کد پخش می کردند تا مخاطبان غیر ترک هم بتوانند جام جهانی را از این شبکه ماهواره ای به صورت رایگان تماشا کنند. ای کاش متولیان شبکه سه و تهیه کنندگان این شبکه اندکی صبر و تحمل داشتند و در تهیه مصاحبه های ماشینی، اجازه می دادند این برنامه ها فضای باز بیشتری داشته و نقدهای وارد شده به آن پس از جام جهانی مورد بررسی قرار می گرفت و بازهم با نظرسنجی پیامکی نظر واقعی مردم بیان می شد و در آخر این امید میرود در سه رویداد بزرگ پیش رو یعنی بازیهای آسیایی، جام ملتهای آسیا و جام ملتهای اروپا، شاهد عملکرد متفاوت رسانه ملی بود.
مرجع : سايت خبري تابناك
برچسب: تلويزيون
لطفاً نظرتان را بفرمائيد. منتظريم :